مقالات

چنین فرزندی تربیت نکردم

مسیر تربیت فرزند

آيا احساس مي‌کنيد فرزندتان در برابر شما ايستاده و ارزش‌هاي شما را ناديده مي‌گيرد؟
آيا فرزندتان حرف‌هاي شما رو نمي‌شنود
و نسبت به شما سرکشي مي‌کند؟
آيا از نظر جسمي و روحي تغييراتي برايش اتفاق افتاده ؟
آيا نوسانات اخلاقي زيادي دارد، به اين صورت که يک لحظه سرخوش و خوشحال و لحظه‌اي ديگر ناآرام و بي‌قرار است؟
آيا رفتارهايي از خودش بروز مي‌دهد که خيلي عجيب و غريب هستند و با خود مي‌گوييد «من هرگز چنين فرزندي تربيت نکرده بودم!»؟
آيا تمايل به جنس مخالف پيدا کرده و شما نگران رابطه او هستيد؟
آيا معترض است که من گيجم، من کيستم …؟
آيا در مقابل فرزندتان احساس ناتواني در تربيت و شکست خوردگي مي‌کنيد؟
آيا زمان‌هايي هست که از حرف‌هاي فرزندتان بترسيد و يا حسابي عصباني شويد و حرفهايش را توهين به ارزش‌هاي خود بدانيد؟
آيا او غير قابل پيش بيني شده است؟
آيا او از اينکه با او مثل بچه ها رفتار مي‌کنيد شاکي است و گاهي مي‌بينيد که کودکانه رفتار مي‌کند؟
آيا دوست دارد تنها باشد و به مهماني نمي‌آيد؟
آيا بيشتر از خانواده با دوستانش وقت مي‌گذراند؟

پسر بچه
اگر پاسخ شما به نيمي از اين سوالات مثبت است به شما تبريک مي‌گويم؛ شما والد يک نوجوان هستيد.
فرزندتان توانسته از مرحله کودکي گذر کند و پا به گذر نوجواني بگذارد و هر روز نيز ايستاده تشويق‌تان مي‌کنم زيرا براي طي اين دوران انرژي زيادي لازم داريد.
آري، به نظر مي‌آيد دوره نوجواني به شيريني دوره کودکي فرزندمان نيست و کنار آمدن با يک نوجوان سخت‌تر از زمان بچگي اوست.

زندگي با نوجوان مي‌تواند آنقدر طاقت فرسا باشد که والدين نتوانند از زندگي‌شان لذت ببرند و مدام احساس شکست کنند. با والدين‌شان جدل داشته باشند و احساس سرخوردگي و نارضايتي وجود والدين را فرا بگيرد.
اما آنچه به شما کمک مي‌کند تا آسان‌تر باهم کنار بياييد و از نوجواني فرزندتان لذت ببريد اين است که از آنچه در دوران بلوغ و نوجواني فرزندتان اتفاق مي‌افتد، درک عميقي داشته باشيد.

يک بار در جلسه‌اي مادر يک نوجوان روبرويم نشسته بود و نگراني‌اش را اينطور تعريف کرد:
وقتي پسر 16 ساله‌ام را در آستانه درب اتاق ديدم که از آرايشگاه برگشته و مدل موي عجيبي داشت، از همان مدل موهايي که خواننده‌هاي رپ براي خودشان درست مي‌کنند، يک لحظه احساس کردم خانه دور سرم مي‌چرخد، چرا اين مدل! چرا اينقدر زشت! و او با احساس غرور ژست گرفته بود و دوست داشت من از ذوقِ موهايش غش کنم، درحالي‌که من نياز به آب قند داشتم…. و البته نظر من هم برايش مهم نبود، همين که دوستانش تاييدش مي‌کردند به اين مدل‌هاي به نظر مسخره و جلف ادامه داد و از اين صحنه‌ها بارها و بارها تکرار شد، لباس‌هايي مي‌پوشد، آهنگ‌هايي گوش مي‌دهد و رفتارهايي دارد که فقط با خود فکر مي‌کنم چرا؟! مگر من کجاي تربيت را اشتباه کرده‌ام؟ آيا من يک هيولا تربيت کرده‌ام؟ او که تا همين چندوقت پيش معمولي و خوب رفتار مي‌کرد، لجبازي‌هايي داشت اما نه اينقدر که قلدر بازي درآورد. در بهم بکوبد. مدام من و پدرش را زير سوال ببرد و عقب افتاده خطاب‌مان کند. ما که همانيم چه شده او را؟ شبي نيست که با گريه سر به بالش نگذارم و روزي نيست که با دلهره سرنشود.

چهره پريشانم را هر روز در آينه نگاه مي‌کنم و از خودم و فرزندم نااميدتر مي‌شوم. شما بگوييد من بايد چه کار کنم؟ چه بايد مي‌کردم که نکردم؟

و اشک پهناي صورتش را گرفت.
گفتم: احساس ناراحتي و شکست شما را مي‌بينم ولي او نوجوان است و يک نوجوان بايد نوجواني کند.

اشکال از شما و پدرش نيست. اشکال از او هم نيست، فرزند شما درحال طي کردن مرحله‌اي از رشد خود است، همانطور که مرحله نوزادي را سپري کرده تا به کودکي برسد و براي بزرگسال شدن و استقلال بايد اين دوره نوجواني را نيز پشت سر بگذارد.
با اين نگاه ديگر سرکشي‌ها و متفاوت بودن‌هاي نوجوان شما يک معضل نيست بلکه مي‌دانيد و درک مي‌کنيد بخشي از دوران نوجواني و بلوغ اوست و به جاي اينکه او را مقابل خود ببينيد، همراهش خواهيد شد و کم کم اوضاع خيلي بهتر خواهد شد و اينگونه مي‌توانيد از زندگي‌تان لذت ببريد.

خواننده عزيز؛

نوجوان يک انسان وحشتناک نيست؛ او در حال طي کردن مراحل رشد خود است.
او در حال متمايز شدن است. رفتارهايش موقتي است و تا زماني ادامه دارد که خودش را بشناسد و بفهمد چگونه از کودکي به بزرگسالي برسد.
بله، شاخصه اصلي نوجوان متمايز شدن است و در اين دوره او بيش از هر چيز به برقراري ارتباط حمايتگرانه با بزرگترها نياز دارد تا در سايه اين ارتباط احساس کند؛ شنيده و درک شده و به عنوان فردي منحصر به فرد و بااهميت مورد توجه قرار گرفته است و اين بهترين راه پيشگيري از فجايع احتمالي است.
والدين با برقراري و نگهداري ارتباط خود با نوجوان مي‌توانند او را از پنهان‌کاري دور کنند و تاثيرات مثبتي در او گذاشته. از نوجواني به عنوان يک فرصت استفاده کنند تا کنار او باشند و با او به گفتگو وارد شوند تا آگاهي‌هاي لازم و اطلاعات کارآمد را به ميل نوجوان در اختيارش قرار دهند؛ زيرا اطلاعات نادرست مي‌تواند آسيب‌هاي جدي و جبران‌ناپذيري را براي آنها به همراه داشته باشد.

پس؛

1.نوجوانتان را بشناسيد
2.صبورانه درکش کنيد
3. بي قيد و شرط دوستش بداريد
4. مهم‌تر اينکه از خودتان و نيازهايتان غافل نشويد.
در قسمت‌هاي بعد از اين نوشتار، با جزئيات بيشتر به اين چهار مورد خواهيم پرداخت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *